خاطرات شهدا: شهید "محمد طالبیان" به روایت دوستان و همرزمان
خاطرات|اگر همه دنیا را به من بدهند، حاضر نیستم حتی یک قدم به سمت خانه این آقا بردارم
اگر همه دنیا را به من بدهند، حاضر نیستم حتی یک قدم به سمت خانه این آقا بردارم چه رسد به این نمایندگی مجلس که از نظر من هیچ ارزش و جایگاهی ندارد.

محمدقاسم یوسفی: در ایام انتخابات به درخواست اهالی یک روستا، به همراه عده ای از دوستان به آن جا رفتیم. وقتی رسیدیم غروب بود. وارد مسجدی شدیم. کسی نبود.
یکی از آقایان گفت: فلان شخص که کاندیدای نمایندگی مجلس است آمده و اهالی را قسم داده و بعد هم رفته خانهی خان و او را هم به قرآنی که جلویش گذاشته قسم داده و گفته جز من به کسی رأی ندهید. حالا اگر حاج آقا طالبیان بخواهد که به او رأي بدهیم. او هم باید برود خانهی خان و از خان درخواست کند.
دوستان اصرار کردند که برویم؛ اما حاجی تنها کلامش این بود که هدف وسیله را توجیه نمی کند.
میگفت: اگر همه دنیا را به من بدهند، حاضر نیستم حتی یک قدم به سمت خانه این آقا بردارم چه رسد به این نمایندگی مجلس که از نظر من هیچ ارزش و جایگاهی ندارد.